والا حضرت ! معظم له ! شاهنشاه ! حضرت آیت الله ! اعلیحضرت همایونی ! مد ظله العالی ! شاهزاده
رضا پهلوی ! امام خامنه ای ! القابی که نشاندهنده نبود عزت نفس در گوینده القاب است . وقتی فیلمهای سخنرانی قدیمی خمینی را می بینم نمی دانم بخندم یا گریه کنم البته نه از حرفهای خمینی بلکه از واکنش مجذوبان خمینی در سخنرانی . افرادی که با حرف خمینی چنان ضجه می زنند که انگار عزیزی را از دست داده اند . همینطور قبل از حکومت اسلامی و در رژیم گذشته هم ، مجذوبان شاه دست بوسی های آنچنانی می کردند و چنان تا کمر خم می شدند که گویی می خواهند چیزی را از زمین بردارند . همیشه برایم جای تعجب بود که یک انسان چگونه این مقدار خود را بی ارزش می پندارد که حتما باید مرید و برده بی چون و چرای انسان دگر باشد . گویی شاه یا امام یا ولی فقیه ، خدای اوست و او برده آنها . اینکه برخی انسانها این چنین مقام خود را تا حد یک برده پایین می آورند ، ناشی از ارزش نداشتن انسانیت در نزد آنها و عدم آگاهی و یا منافع مادی مي باشد . عدم آگاهی در دهه های پیشین بدلیل عدم گسترش ارتباطات جمعی بیشتر مصداق داشت اما هم اکنون جدای از عامل منافع مادی ، ارزش نداشتن انسانیت نزد برخی انسانها بیشترین عاملیست که باعث می شود آنها خود را ملک دیگری بدانند . کسی که به ولایت فقیه اعتقاد دارد و کسی که به شاهنشاهی معتقد است ارزشی برای انسانیت و انسان بودن خود قائل نیست که اگر برای خود ارزشی قائل بود ، حاضر نبود که ولی ، قیم یا سرور و شاه برای خود بتراشد و انسان دیگر را ولی نعمت خود قرار دهد . انسانی که انسانیت برایش بی معناست ترحم انگیز تر از سایر موجودات است . کاش روزی فرا رسد که دریابند انسانها با هم برابرند و هیچ انسانی مقدس و برتر نیست و زیبایی انسانیت به برابریست
No comments:
New comments are not allowed.