Saturday, May 7, 2011

سبز براندازم

براندازم ، از زمانیکه نوشتم سبز و خواندند زرد
براندازم ، از زمانیکه گرفتند آزادان وطن را
آری براندازم ، براندازم ز سرگردانی مادر

براندازم ، از زمان لحظه شلیک
براندازم ، از زمانیکه به ناحق ، ریختند خون
براندازم ، از زمان گریه بابا
براندازم ، از زمان شیون مادر

براندازم ، از زمان دفن سهراب وطن
براندازم ، از زمان خفتن اشکان به زیر سنگ
آری براندازم ، از برای پیکر بی جان یارانم

براندازم برای قلعه خونین کهریزک
براندازم ، از برای هتک گل ، در مسلخ رهبر
براندازم ، از برای رنج یارانم
آری براندازم ، براندازم که قاتل را بیاندازم

براندازم ، از برای پیکری که زیر چرخ جور له شد
براندازم ، از برای گل ، که سوزاندند در آتش
براندازم ز استبداد سی ساله
آری براندازم .
سبز براندازم .

Sunday, May 1, 2011

از نتایج مجادله! احمدی نژاد و خامنه ای : فرصت سوزی 11 اردیبهشت

آنچنان محو دعواهای ( چه واقعی ، چه غیر واقعی ) دو باند جنایتکار شدیم ، که اهداف و فرصتهای خودمان را فراموش کردیم . امروز ، 11 اردیبهشت ، قربانی شد توسط خود جنبش سبز . چه تلخ بود امروز ، روزی که در کمال تعجب خیابانها نیز آنچنان که باید ، چهره امنیتی به خود نگرفت!!! . شاید آگاهند از خواب ما که ترجیح دادند آماده باشند تا حاضر . البته برای ما ، فراموشی شاید واژه مناسبتری باشد نسبت به خواب . آری ، متاسفانه فراموشی خود خواسته ای ، گریبانگیر جنبش سبز شده و کم کم  در حال تبدیل به عادتی سیاه برای ماست . راستی دقت کرده اید چه زود سه شنبه هایمان را با وقفه عید به فراموشی سپردیم . چه زود حصر همراهان سبزمان برایمان عادت شد . آنچنان در پیله مجازی خود خفتیم که  فراموش کردیم بیرون این پیله را . فراموش کردیم راههای اطلاع رسانی دیگر را و متاسفانه چه بی اهمیت شده شعارنویسی و اسکناس نویسی و پخش شبنامه و ... . کاش از پیله بیرون آییم و دریابیم فرصتهایی که از دست می رود . کاش دریابیم که در طی مسیر، مهم ، توجه به رو به روست و اگر حواسمان به اطراف باشد از مسیر خارج می شویم . کاش برخیزیم و به یاد آریم آنچه را باید . کاش .