سال 88 از سالهای فراموش نشدنی در تاریخ ایران است سالی که بخش وسیعی
از مردم ایران به امید تغییر و رفتن دیوانه ای چون احمدی نژاد به پای صندوقهای رای
رفتند تا از میان بد و بدتر انتخاب خویش را به صندوق آرا بریزند . انتخابات با
کودتای انتخاباتی مواجه گردید و در نتیجه اعتراضات مردم شروع شد و با خشونت و
سرکوب حکومت ، خط قرمزها شکست و اینجا بود که فضای مناسبی برای تغییر به وجود آمد
و به ناگاه مردمی که معترض به تخلف در انتخابات بودند ، فضای اعتراض به حکومت را
مهیا دیدن و بغض سه دهه آنها مجال فریاد زدن یافت .
هر چند موسوی و کروبی اصرار بر عدم عبور از خط قرمزها داشتند ولی مردم
بی توجه به نظرات ایشان خواسته ها و علائق خود را فریاد می زدند تا جایی که خود موسوی
و کروبی نیز اذعان داشتند که بخشی از جنبش سبز هستند و نه رهبر . و تنها بخشی از
اصلاح طلبان حکومتی بودند که به منظور انحصار و مصادره جنبش سبز برای خود ، مرتب از
موسوی و کروبی به عنوان رهبران جنبش سبز یاد می کردند که بعدا نیز بخشی از آنها به
منظور جدا نشدن از قدرت ، بطور کامل از جنبش سبز اعلام برائت نمودند .
به هر حال جنبش سبز که جنبشی تغییر خواه گشته بود به مرور زمان و بر
اثر نداشتن انسجام و توالی زمانی و از همه مهمتر نداشتن نقشه راه یا الگو ، کم کم دستخوش و متاثر از نظرات ابلهانه اصلاح
طلبان شد ؛ جایی که ایده خنده دار اسب تروا از سوی فردی دلقک صفت از سوی اردوگاه
اصلاح طلبان مطرح گشت و مانند آب سردی دامنه اعتراضات را محدود کرد . البته
دستگاههای اطلاعاتی حکومت نیز بیکار ننشستند و با طرح مسائلی چون کشتار 67 سعی در
ایجاد تفرقه و تفکیک معترضان نمودند که البته با موفقیت نیز همراه بود . اما از
مهمترین عوامل در محدود شدن اعتراضات ، بحث
بالا رفتن هزینه های اعتراض بود . هزینه هایی چون کشته شدن ، تجاوز ، شکنجه و
زندانیهای طولانی مدت در کنار فرسایشی شدن روند اعتراضات و تقویمی شدن اعتراضات و کمرنگ
شدن امید به تغییرات بنیادین باعث شد تا اعتراض ها کم کم رنگ ببازد و نقطه اوج
پایانی آن بیست و پنج بهمن بود و پس از آن اعتراضاتی که انجام گرفت هرگز به وسعت
قبل نبود . حصر موسوی و کروبی نیز نتوانست اعتراضات را مجددا رونق ببخشد که علت
اصلی آن عدم رهبری و محوریت ایشان بود و البته
گفتار و صحبتهای خصوصا موسوی در مورد بازگشت به دوران طلایی امام ! که در
وقت خود باعث افتراق و ریزش در جنبش سبز گشت .
در واقع موسوی و کروبی بهانه هایی بودند برای اعتراض که ازسوی مردم به
تدریج فراموش شدند و در نهایت بخشی از مردم و بخشی از بدنه جنبش سبز بر اثر حماقت
و خیانت اصلاح طلبان حکومتی تن به شرکت در انتخابات 92 دادند و با حماقت تمام پس
از اعلام و انتخاب روحانی خوشحالی نمودند . در واقع دلیل اصلی عدم توفیق جنبش سبز
جدا از دلایل یاد شده ، عدم بلوغ مردم در ضرورت تغییر و خروج از وضعیت اسفبار
موجود است به طوری که با بالا رفتن هزینه ها حافظه تاریخی شان از بین رفت و راضی
به تغییرات جزیی و ادامه زندگی با خفت شدند و افسوس و افسوس و افسوس .