Sunday, June 24, 2012

گل نرگس

هوا ابری شد  اما او خندید . صدای رعد و برق آمد اما نترسید . باران بارید و خیس شد اما به امید آفتاب ماند . باد وزید اما استوار ماند . هوا و رعد و باران و باد خشم آلود گشتند از استواری گل .  دست به دست هم دادند و طوفان شدند و ساقه گل را شکستند اما غرورش را نتوانستند . گل ساقه اش شکست  ، گلبرگهایش ریخت ، اما همچنان در برابر طوفان کوتاه نیامد و نیامده . هوا طوفانیست . صدایش را نمی شنوید ؟! به کنار پنجره بروید تا ببینید . طوفان را ندیدید ؟! به بیرون بروید و اگر باز ندیدید، بدانید که از جنس باغ نیستید . این هم از بخت گل است که در باغ ، گلها خار گشته اند . اما ای گل  طاقت بیاور . آسمان این باغ آفتابی خواهد شد . گل نازنین بمان . نرگس جان بمان

Monday, June 4, 2012

غروب شد . یادشان گرامی و روزشان مبارک

غروب شد . باید در خانه اش باشد ، ولی پشت میله های زندان است . // غروب شد . باید پیش بچه ها و همسرش باشد ، ولی زیر سنگ قبر است . // غروب شد . شاید این غروب پدر شده بود ، ولی کشته شد در جوانی . // غروب شد . یادمان باشد خورشیدهای ایران را .  یادشان گرامی و روزشان مبارک