Saturday, May 5, 2012

مساله این است > جدا شده از دیکتاتور ؟ یا از دیکتاتوری ؟ / نقدی کوتاه به نامه اخیر مجتبی واحدی


اخیرا نامه ای از طرف آقای واحدی به آقای خزعلی منتشر شده که متنی اعتراضی به واکنش کاربران شبکه های اجتماعی به فراخوان آقای خزعلی است . در این نامه مجتبی واحدی ضمن مخالفت با نظر اخیر مهدی خزعلی ، از برخورد نامناسب و برچسب زدن به وی گله می کند و معتقد است این گونه برخوردها باعث وحشت آفرینی در میان جداشدگان از دیکتاتوری می شود و چه بسا با این برخورد ، امثال خزعلی در کنار دیکتاتورها بمانند .

 اما مساله اصلی جدا شدن از دیکتاتوریست ، نه از دیکتاتور . جنبش سبز نیز صرفا در مقابل شخص نایستاد بلکه در  مقابل ساختار دیکتاتوری ایستاد و در بیشتر شعارهایی که در اعتراضات شنیده شد ، از واژه دیکتاتور استفاده شد نه شخص دیکتاتور و چه بسیار فریاهایی که بر بام منازل سر داده شد . در مورد آقای خزعلی ، شاید آقای خزعلی از شخص دیکتاتور جدا شده باشد ، ولی پرسش اینجاست که آیا ایشان از دیکتاتوری هم جدا شدند ؟
در این خصور تردیدهای قرین به یقینی وجود دارد زیرا که بارها خود آقای خزعلی اعلام نمودند طرفدار سیستم ولایت فقیه هستند و صراحت کلام ایشان باعث شده در طرز فکر ایشان در این خصوص تشکیکی وجود نیاید و اعمال و رفتارهای ایشان ، هرچند ناعامدانه ، همسویی دارد با رفتارهایی از جنس حکومت ، ازجمله شاهکار اخیر ایشان .

پرسش دیگر این است که آیا این برخورها باعث وحشت آفرینی در نزد جداشدگان یا درحال بریده گان از دیکتاتوری می شود یا خیر؟
 نگارنده قصد دفاع از برخوردهای اشاره شده را ندارد ، که البته همه این برخوردها نیز از جنس فحاشی نبود و چه بسیار مطالبی که در کمال منطق و از سر دلسوزی قلم زده شد . اما فرض را می گذاریم بر نامناسب بودن بیشتر برخوردها تحت برچسب زنی و غیره . فردی که بصورت حقیقی از دیکتاتوری جدا می شود چنانچه از افراد سرشناس باشد ( یا نباشد  ) ، قطعا انگیزه هایی انسانی و وجدانی دارد و چه بسا هزینه هایی گزاف در نظرش تجسم یافته و او احتمال پرداخت آنها را پذیرفته است  . حال آیا کسی که هزینه های احتمالی ایستادن در برابر دیکتاتوری را پذیرفته باشد ، با دشنامهای مجازی که بعضا همه نوش کرده ایم ، از میدان به در می رود ؟ پاسخ منطقی به این سوال منفیست . پس صحیح نیست که تصور کنیم  به به و چه چه کردن یا دشنام عوام و خواص می تواند در برابر وجدانی بیدار ( اگر بیدار شده باشد ) ایستادگی کند .

اما نامه آقای واحدی یک نکته زیبا دارد و آن عدم وجود مالکیت جنبش برای اشخاص حقیقی و حقوقی و تشکلهای سیاسی غالبا ناشناخته می باشد . که ای کاش درک کنیم ، تحت هر عنوان ، چه شورای هماهمنگی جنبش سبز و چه شورای همانگی راه سبز ، حق مالکیت و اظهار نظر از جانب کل جنبش را نداریم . و چه زیبا گفتند همراهان سبزمان آقایان کروبی و موسوی که ما همراه جنبش سبزیم ، نه رهبر جنبش